« #انتخابات | تفاوت مقام معظم رهبری با دیگر رهبران و حاکمان » |
بسم الله الرحمن الرحیم
«وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا»[1] (آلعمران، 103)
* 1. فرق و برتری دین اسلام به سایر ادیان چیست؟
ادیان الهی و کتابهای آسمانی که خداوند بر انبیاء گذشته نازل فرمود، مورد اعتقاد کامل ماست، و آنچه در زمان حاضر موجود است اسمی از آن ادیان است، و ما اطمینان کامل به آنها نداریم - هر چند مطالب حقی هم در آنها یافت می شود- چون یا سند ندارند و یا تحریف شده اند.
مثلا: تورات، دارای سه نسخه است:
نسخه عبرانی که نزد یهود و علمای پرتستان معتبر است.
نسخه سامری که نزد سامریین (طائفه دیگری از بنی اسرائیل) معتبر است.
نسخه یونانی که علمای مسیحی غیر پرتستان آنرا معتبر می شمارند.
نسخه سامریان فقط شامل پنج کتاب حضرت موسی (علیه السلام) و کتاب یوشع و داوران است، و کتب دیگر عهد عتیق را معتبر نمی شمارند.
مدت زمان از خلقت آدم تا طوفان نوح در نسخه اول 1656 سال است و در نسخه دوم 1307 و در نسخه سوم 1362 سال[1] راه سعادت، 206 و 207.
پس هر سه نمی توانند صحیح باشند؛ و بلکه یکی باید معتبر و صحیح باشد، و آن هم معلوم نیست کدامست؟
و یا اینکه: عقل انسانی بعضی از مبانی اعتقادی، این ادیان را، نمی تواند باور کند.
مثلا در تورات، خدا با حضرت یعقوب کُشتی می گیرد. [2] (همان باب 21 آیه 24.)
اما وضعیت ادیان دیگر که از نظر قدرت مبانی و سندیت تاریخی و تعداد پیروان بسیار پائین تر و ضعیف تر از این دو دین بزرگ (یهود و مسیحیت) هستند، روشن است که چگونه خواهد بود و شما برای تحقیق می توانید به کتب تاریخ ادیان مراجعه فرمائید.
اما این ادعا که اسلام دین حق است را می توان از راههای مختلف اثبات کرد:
یکی اینکه زنده بودن معجزه این دین، چون معجزه این دین “قرآن” است.
که اولا: کتاب دانش و منطق است و با معجزه انبیای گذشته که از نوع امور محسوس بوده است تفاوت دارد.
و ثانیا: وابسته به حضور و حیات شخص پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در جامعه نیست.
و به همین جهت معجزه اسلام جاودانه و ابدی است بر خلاف معجزات انبیای گذشته.
مهمترین دلیل بر زنـده بودن معجـزه اسلام (قرآن)، مبارز طلبیدن خود قرآن است که
می فرماید:
“و اگر درباره آنچه بر بنده خود (پیامبر) نازل کرده ایم شک و تردید دارید، (دست کم) یک سوره همانند آن بیاوریـد؛ و گـواهـان خـود را – غیـر خـدا- (برای این کـار) فراخوانیـد اگـر راست می گوئید."[3] (بقره، 23 ترجمه مکارم.)
و همچنین است آیات دیگری[4] که دلیل بر مدعاست. ( اسراء، آیه 88.)
البته فهمیدن ابعاد و جنبه های مختلف اعجاز قرآن نیاز به تلاش و تحقیق زیادی دارد که بخشی از آنها در کتاب تفسیر المیزان[5] آمده است. (المیزان، ج 1 ص 58 تا ص 86.)
تحریف نشدن قرآن یعنی اینکه هیچ تغییر و دگرگونی در او ایجاد نشده است. چون شخص پیامبر (صلی الله علیه و آله) عنایت خاصی به حفظ دقیق آن داشته اند، زیرا:
اولا: به عده ای که به کاتبان وحی معروفند دستور می دادند تا آیات و سوره ها را مکتوب نمایند.
ثانیا: تشـویق فـراوان ایشـان نسـبت بـه حفـظ و از بر نمـودن قـرآن، لـذا عـده زیـادی در زمـان پیامبـر (صلی الله علیه و آله و سلم) به “حافظین” قرآن معروف بودند.
و ثالثا: ترغیب به قرائت آن که دقیقا باید الفاظ با خصوصیات لفظی و تجویدی قرائت گردد؛ نه صرف مطالعه و دریافت مفاهیم[6] راه سعادت، ص 22.
و این عوامل باعث شده تا قرآن از آفت “تحریف” مصون بماند.
علاوه بر اینها اینکه خداوند هم وعده فرموده که من قرآن را حفظ می کنم[7] حجر/ آیه 9
راه دیگر اثبات حقانیت اسلام مسئله خاتمیت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) است. چون متون دینی اسلام[8] احزاب/ 40 تاکید دارند که پیامبر اسلام آخرین پیامبر خداست و بعد از او پیامبری نخواهد آمد.
و در همه جوامع بشری آخرین دستور العمل یک مدیر و کار فرما، ملاک عمل قرار می گیرد، و لازم الاجرا خواهد بود. و با آمدن دستور العمل جدید، قبلی ها خود به خود ملغی می شوند.
و در متون دینی ادیان دیگر نیامده که: پیامبرشان آخرین فرستاده خدا است. بلکه بشارت به ظهور پیامبر اسلام را به پیروان خود داده اند[9] (راه سعادت، ص 226 تا 241 – انجیل یوحنا، 14، ص 21)
یعنی به نوعی موقتی بودن خود را بیان نموده اند.
مطلب دیگری که برای اثبات حقانیت اسلام می توان مد نظر قرار داد مسئله جامعیت اسلام است.
برای اینکه فهم جامعیت و برتری مفاهیم دین اسلام روشن شود باید مطالعه مقایسه ای محتوای متون مقدس دین اسلام با محتوای ادیان دیگر صورت گیرد مخصوصا با توجه به تفاسیر و توضیحاتی که اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) در پیرامون مفاهیم دین اسلام بیان داشتند که در آن صورت جامعیت برتری تعالیم دینی در ابواب اعتقادی، توحید و صفات خداوند، و اخلاق فردی و اجتماعی، حقوق، اقتصاد، و سیاست و حکومت آشکار و روشن می شود.
برای آشنایی با ابعاد مختلف اسلام و جامعیت دین اسلام، می توانید به کتاب گستره شریعت تالیف عبدالحسین خسروپناه مراجعه فرمائید.
نکته دیگر اینکه: در میان ادیان و پیامبران، تنها دینی که دارای تاریخ هست و معتبر می باشد اسلام است که مورخان حتی جزئیات دوران کودکی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را نیز ضبط کرده اند. در حالیکه بقیه ادیان دارای سند تاریخی معتبر نیستند و به همین جهت برخی از متفکرین غربی حتی در وجود حضرت عیسی مسیح علی نبینا علیه السلام شک دارند.
و اگر قرآن ما مسلمانها نام حضرت مسیح و دیگر انبیاء را ذکر نمی کرد شاید دین مسیح و پیامبرشان دارای چنین رسمیت و رواجی در جامعه بشری نبودند [10] (مجموعه آثار مطهری، ج 16 ص 44. )_ [11] منبع: پایگاه حوزه6427-26427-2 (با اندکی تصرف)
* 2. مهمترین دلایل جاودانگی دین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چیست ؟
اسلام آیین کامل خاتم و جاودانه الهی میباشد. اما شریعت و احکام فقهی اسلام اعم از فردی و اجتماعی در اصول ثابت آن جاویدان و غیر قابل تغییر است. در کل برای اثبات جاودانگی شریعت به چهار دلیل مهم می توان استناد نمود: الف. حقیقیه بودن گزارههای دینی؛ب. اطلاق مقامی؛ ج.آیات؛ د. روایات.
برای واضح شدن مطلب به صورت خلاصه این موارد توضیح داده می شود.
الف. حقیقیه بودن گزارههای دینی
قضیه حقیقیه: قضیهای است که حکم و محمول آن به طبیعت و نفس الامر موضوع تعلق گرفته است یعنی مربوط به زمان خاصی نیست، بلکه به همه زمان ها تعلق می گیرد. مثلاً مربع چهار ضلع دارد. حکم این قضیه به همه مربع ها که در گذشته بوده اند، حال وجود دارند، یا در آینده به وجود خواهند آمد، تعلّق گرفته است. و شامل همه انواع مربعهای گذشته، حال و آینده میشود.
قوانین و مقررات که در قوه و مقام قانونگذاری وضع و تصویب میشوند، از نوع قضایای حقیقیه است و همواره باید به آن ها عمل کرد.
ب. اطلاق مقامی
اطلاق به دو قسم تقسیم میشود: 1) لفظی 2) مقامی.
اطلاق لفظی: این اطلاق با مثالی توضیح داده می شود: زمانی که موضوعی مثل رفتن به اردو برای دانش آموزان مطرح می شود و ما شک کنیم که منظور همه دانش آموزان هستند یا فقط دانش آموزان سال اول، به مطلق و کلی بودن لفظ تمسک می جوئیم. بنا بر این در ذهن این موضوع را به همه دانش آموزان نسبت می دهیم.
اما اطلاق مقامی: در جایی است که قانونگذار و فردی که صحبتی را مطرح می کند به قصد وضع یک مطلب یا قانون سخن می گوید و قصد دارد آن مطلب را به مخاطبان خود بیاموزد تا آن قانون رعایت شود. بنابراین برای آن قانون زمان خاصی را مطرح نکرده و هر کس در هر زمانی باید به آن قانون عمل نماید.
قوانین شریعت (دین) نیز بر چنین مبنایی استوار است. از آنجا که خدای متعال قوانین شرع خود را به همه انسانها خطاب کرده و برای آن زمان و وقت خاصی را لحاظ ننموده است، با استناد به اطلاق مقامی، دائمی بودن و جاودانگی آن مشخص و اثبات میشود. لذا اکنون که چند هزار سال از زمان وحی گذشته نیز ما باید به قوانین الهی عمل کنیم.
ج. آیات
برخی از آیات به صورت نص، [روشن و واضح] یا ظاهر بر جاودانگی آیین مقدس اسلام دلالت میکند:
الف. «إنَّا نَحنُ نَزَّلنَا الذِّکرَ وَ إِنّا لَهُ لَحَافِظُونَ»؛ [12] (حجر (15)، آیه 9)
این آیه شریفه بر حفظ و بقای قرآن به صورت مطلق از طرف خداوند و آن را در مقابل تحریف تضمین می کند.
علامه طباطبایی از عنوان وصف «لحافظون»، صیانت قرآن در آینده را استفاده میکنند؛ [13] (طباطبایی, همان,ج7: 97), زیرا “حافظون” اسم فاعل است و در ادبیات عرب، صفت (اسم فاعل) برای دلالت در حال و آینده به کار میرود.
ب. «أُوحِیَ إِلَیَّ هذَا القُرآنُ لِاُنذِرَکُم بِهِ وَ مَن بَلَغَ»؛ [14] (انعام (6)، آیه 19)
این آیه رسالت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را انذار و آگاه کردنِ مطلق همه انسانهایی ذکر میکند که کلام الهی به آنها میرسد.
ج. « وَ إِنَّه لَکِتابٌ عَزِیزٌ لاَ یَأتِیهِ البَاطِلُ مِن بَینِ یَدَیهِ وَ لاَ مِن خَلفِهِ تَنزِیلٌ مِن حَکِیمٍ حَمِیدٍ»؛ [15](فصلت (41): 42).
این آیه صراحت دارد که هیچگونه بطلان و نسخی دامنگیر قرآن نخواهد بود.
د. «فَأَقِم وَجهَکَ لِلدّینِ حَنیِفاً فِطرَة اللهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیهَا لاَ تَبْدیِلَ لِخَلْقِ اللهِ ذَلِکَ الدِّینُ القَیِّمُ».
این آیه به طور صریح دین را ـ که مراد اسلام است ـ یک نوع فطرت و خلقت الهی توصیف میکند که با آفرینش انسان در هم آمیخته و چنان با آن عجین شده است که قابل تبدیل و انفکاک نیست. آیه شریفه نه تنها بر جاودانگی اسلام دلالت میکند, که در مقام تبیین و تفسیر مبنای علمی آن نیز میباشد؛ [16] (طباطبایی, همان, ج1: 63).
ه. «هُوَ الَّذِی أَرسَلَ رَسُولُهُ بِالهُدَی وَ دِینِ الحقِّ لِیُظهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهُ وَ لَو کَرِهَ المُشرِکُونَ»؛[17] (توبه (9)آیه 33؛ فتح (48)،آیه 2).
این آیه به عینه در سوره فتح و صف تکرار شده و تنها ذیل آن (و لو کره المشرکون) به «کفی بالله شهیدا» تغییر یافته است.
این دو آیه شریفه نه تنها بر جاودانگی اسلام بلکه بر غلبه آن بر تمام ادیان دلالت میکند. روایات مختلفی نیز در تفسیر آیه وارد شده است؛ [18] (مجلسی, 1403ق, ج24،ص 236؛ ج16، ص 347 و ج52 ، ص340).
و. «و ما ارسلناک الا کافة للناس.»؛ [19] (سبأ (34)، ص 28).
این آیه به صورت شفاف مخاطبان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آآله و سلم) را نه تنها معاصران یا انسانهای چند سده بعد بلکه همه مردم در همه زمان ها توصیف میکند.
تذکرات
الف. با تأمل در آیات دلالتکننده بر جاودانگی، روشن میشود که این آیات در مقام تأکید بر جاودانگی دین اسلام و همچنین قرآن مجید است و دلالت خاصی بر شریعت اسلام ندارد, اما اطلاق و عموم جاودانگی اصل قرآن و اسلام, بر جاودانگی شریعت به دلالت کل بر جزء (دلالت تضمنی) نیز دلالت میکند، زیرا که بخشی از قرآن و اسلام را شریعت و احکام تشکیل داده است (بنا به نظر معروف حدود پانصد آیه درباره احکام وارد شده است) که با فرض جاودانگی قرآن آیات احکام آن نیز جاودان خواهد بود.
ب. آیات مورد اشاره تنها بر جاودانگی قرآن کریم دلالت میکند، اما برای اثبات جاودانگی سنت علاوه بر خود سنت، میتوان به آیاتی تمسک کرد که به تبعیت و اطاعت از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) امر میکند، مانند:
«وَ مَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاکُم عَنهُ فَانتَهُوا وَاتَّقُوا اللهَ إٍنَّ اللهَ شَدِیدُ العِقَابِ»؛ [20] (حشر(59)، آیه 7).
خداوند در این آیه به صراحت به اطاعت از اوامر و دوری از نواهی پیامبر امر میکند که شامل تکالیف دینی نیز میشود و روایاتی نیز بر این امر دلالت میکند؛ [21] (کلینی, 1365, ج1, 1365: 265؛ مجلسی, 1403, ج17: 7 و ج25: 331).
*3. دلیل رحمت للعالمین بودن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چیست؟
رحمة للعالمین از اوصاف پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) است. قرآن کریم می فرماید: «و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین».
علامه طباطبائی در توضیح این وصف پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) می فرماید:
” وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ”
یعنی تو رحمتی هستی که به سوی همه جماعتهای بشری فرستاده شده ای. –[22] ( انبیاء(21) / 107)
دلیل بر آن آمدن الف و لام بر سر جمع است (که عموم را می رساند)- و این چیزی است که عمومیت رسالت آن را اقتضا می کند. آن حضرت رحمت است برای اهل دنیا از جهت اینکه دینی آورده است که در اخذ به آن سعادت اهل دنیا در دنیا و آخرت است.
و نیز آن جناب (صلی الله علیه و آله و سلم ) رحمت برای اهل دنیا است از جهت آثار حسنه ای که از قیام او به دعوت حقه در مجتمعات بشری به راه افتاد.
و شاید بتوان به جرأت گفت که رحمت و مهربانی ایشان شامل حال همه جهانیان - نه تنها بشر- می باشد.
*4. مذاهب اسلامی چگونه می توانند در عین حفظ حدود اعتقادی، وحدت داشته باشند؟ و آیا وحدت، ضرورت دارد یا استحباب؟؟توضیح دهید؟
وحدت و همبستگی میان مسلمانان، یکی از مسائل بسیار مهم و اساسی است که کلام خدا و سنت نبوی، بر آن تأکید فراوان دارد. امام علی(علیه السلام) وحدت اسلامی را از نعمتها و موهبتهای الهی میداند و معتقد است: تنها عامل وحدت آفرین در جامعه اسلامی، قرآن کریم و نبوت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آۀه و سلم) است. اهتمام آن حضرت به این مسئله مهم و تحقق آن، بسیار است، تا جامعه اسلامی دچار تفرقه و پراکندگی نگردد.در نتیجه وحدت و انسجام میان مسلمانان از جمله مضامین دینی و اجتماعی مهم نزد ایشان است و آن را عامل پیروزی مسلمانان میدانسته اند.
جایگاه و اهمیّت وحدت
موفقیت مسلمانان در جوامع امروزی که استکبار جهانی با تمام توان، جهان اسلام و برخی کشورهای اسلامی را نشانه گرفته، در گرو توجه به همبستگی و وحدت اسلامی است. این امر از موضوعات کلیدی و مهمی است که از دیرباز مورد توجه اسلام نیز بوده است. با مراجعه به قرآن کریم میتوان جمیع انحرافات فکری، اعتقادی و عملی مسلمانان را که به وسیله بیگانگان مفسد و مغرض یا به دلیل جهل خود مسلمانان و یا هر عامل دیگری در طول تاریخ پدید آمده است، تشخیص داد و راه راست را شناسایی کرد. بنابراین درمان جمیع دردها و اصلاح همه مفاسد و وصول به همه سعادتها را باید از قرآن خواست. خداوند در قرآن کریم مسلمانان را به اتحاد و الفت با یکدیگر دعوت نموده است: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا» [23] (آلعمران، 103).
پیامبر(صلی الله علیه و اله و سلم) نیز مسلمانان را به حفظ وحدت و پرهیز از تفرقه سفارش میکند و میفرماید: «ای مردم با جماعت باشید که دست خدا با جماعت است و هرگز متفرق نشوید» [24] (کنزالعمال، ج1، ص206).
همچنین رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در اوایل حضور در مدینه، قراردادی بین مسلمانان و یهودیان منعقد نمود که با توجه به مواد مختلف این پیمان، امری در راستای از بین بردن اختلافات و ایجاد وحدت سیاسی بود.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در کلامی، جامعه اسلام را به پیکر واحد تشبیه کرده و میفرماید: «داستان مؤمنان در همگامی و مهربانی نسبت به هم، چون داستان جسد است. هنگامی که بعضی از اعضای انسان دچار رنجی میگردد، سایر اعضای بدن انسان واکنش نشان داده و دچار تب و بیخوابی میگردند» [25] (بحارالانوار، ج۱۵، ص۲۸۷)
امیرمؤمنان علی(علیه السلام) که در سایه مکتب پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) تربیت شده و دستورات اسلامی را از ایشان فرا گرفته است، تکامل مادی و معنوی امت اسلامی را در انسجام و اتحاد اسلامی میدانسته و با رفتارهای سیاسی، اجتماعی و مذهبی خویش در صدد اتحاد هرچه بیشتر جامعه اسلامی بوده است. ایشان هدفی جز این نداشت که شکاف امتها را از میان بردارد یا راه رشدی را آماده سازد.
با مراجعه به کلمات حضرت چنین میتوان استنباط نمود که «اتحاد» امری فطرى و طبیعى میباشد و انسان با روحیه نوع دوستى پدید آمده است. بنابراین آنچه باید به ریشهیابى آن پرداخت، «اختلاف» است؛ زیرا «اتحاد» ریشه در فطرت انسان دارد. در خطبه 113 نهج البلاغه آمده است: «شما براساس دین خدا برادران یکدیگرید، چیزی جز آلودگی درونها و بدی نیتها، شما را از هم جدا نکرده است، به همین دلیل یکدیگر را یاری نمیدهید، و خیرخواهی هم نمیکنید و به یکدیگر بذل و بخشش ندارید و باهم دوستی نمیورزید».
گرچه وحدتگرایى فطرى است، اما امور فطرى نیازمند پرورش و توجه میباشد و بیتوجهى و عدم اهتمام به آن، موجب این میشود که شکوفا نگردد و یا در معرض تندبادهاى روزگار قرار گیرد، به همین جهت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) براى تقویت این امر فطرى در بین امت پیامبر، بسیار تلاش مینمود و خود را مشتاقترین شخص به وحدت اسلامى به شمار میآورد که با صراحت به پیشتازی در این زمینه اشاره نموده است: «بدان هیچکس از من بر اتحاد و همبستگی در امت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) حریصتر نیست، من در این کار خواستار پاداش نیکو و بازگشت به جایگاه نیکو هستم» [26] (نهج البلاغه، محمد دشتی، ص618).
لذا از جمله اقداماتی که جوامع اسلامی برای تحقق وحدت می توانند انجام دهند عبارتند از:
۱.تأسیس مجمع جهانی تقریب مذاهب
۲.تأکید بر نگارش سند وحدت
۳.توجه به عوامل بیداری اسلامی
۴.احیای سنت و شخصیت پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)
۵.ارتباط با علمای جهان اسلام
۶.ایجاد اتحادیه جهانیِ علمایِ مقاومت اسلامی
7.فتاوای وحدتی آیتاللهالعظمی خامنهای
۸.جلوگیری از عوامل تفرقه
۹.عبور از اختلافات مذهبی
در ضمن آن ها برای حفظ وحدت اسلامی راهکارهای متعددی وجود دارد که به برخی اشاره می شود:
1) گفت و گو
اولین و مهمترین راهکار جهت همگرایی مسلمانان، گفتمان علمی است، بدین معنا که نظریهپردازان و عالمان دینی فرقههای اسلامی در کنار هم قرار گرفته، گفت و گوهای علمی انجام دهند. در این گفت و گوها بر مسایل مشترک تأکید شده و عالمان اسلامی از مبانی یکدیگر آشنا شوند؛ زیرا خیلی از مسایل اختلافی بین مسلمانان ناشی از آن است که فرقه های اسلامی از بعضی اصول و مبانی یکدیگر آشنایی کامل ندارند. عدم آشنایی کامل آنها از اصول یکدیگر موجب شده که مسلمانان که برداشت های نادرستی از هم داشته و نسبت به یکدیگر بدبین گردند، حتی حکم تکفیر یکدیگر را صادر نموده و زمینه های برخوردهای فیزیکی فراهم شود. بیشتر تعصبات مذهبی و قومی نیز ریشه در عدم آگاهی از مبانی گروه های اسلامی دارد.
عدم آشنایی مذاهب از عقاید یکدیگر موجب می شود دشمنان اسلام و آنها که از تفرقهها میان فرقه های اسلامی سود می برند. به واسطه جهل و ناآگاهی مردم، موارد اختلاف برانگیز را پررنگ تر کرده و مواردی را که موجب اتحاد بین مسلمانان می شود، نادیده گیرند.
2 - توجه به نقاط مشترک و دشمن مشترک
یکی از عوامل مهمی که در جهان معاصر می تواند موجب وحدت بین دو گروه بزرگ اسلام شود، توجه به نقاط مشترک بین این دو مذهب است. مطمئناً مسائل مورد اتفاق میان این دو مذهب بسیار فراتر از موارد اختلاف است اما غالباً مسائل مورد اختلاف مورد توجه قرار گرفته و مسائل و اعتقادات مشترک نادیده نگاشته می شود، که یکی از عوامل ایجاد اختلاف و دوری هر چه بیشتر مسلمانان از یکدیگر است.
هم چنین توجه به دشمن مشترکی که اصل اسلام و کشورهای اسلامی و مردم جهان اسلام را مورد مذمت قرار داده است، یکی از عوامل مهم اتفاق نظر و وحدت میان کشورهای اسلامی می تواند است. اگر به صدر اسلام نیز نگاه کنیم، علت اساسی سکوت امیرمؤمنان و ائمه معصومین (علیهم السلام) و همراهی با مخالفان فکری و عقیدتی در جهان اسلام، توجه به دشمن مشترک و مورد تهدید قرار گرفتن مرزهای اسلامی به وسیله دشمنان اسلام بوده است.
3 - تدوین آثار و نوشته های علمی
یکی از شیوه های کاربردی در ایجاد وحدت اسلامی تدوین آثار علمی در قالب کتاب، مجله و روزنامه، نیز برگزاری نشست های علمی و تبادل افکار و نظریات است. در آثار علمی باید به عوامل وحدت و عوامل اختلاف پرداخته شده و مشکلات جهان اسلام بررسی شود. تدوین فقه مقارن و عقاید تطبیقی و مقایسه ای نیز باید از محورهای مهم آثار علمی باشند. کتاب هایی مانند «الفصول المهمه» تألیف علامه شرف الدین و انتشار مجله ای مانند «رسالةالتقریب» نقش بنیادی در زمینه سازی وحدت اسلامی داشتند. از سوی دیگر با تدوین سریال ها و نمایش نامه ها نیز می توان جهت ایجاد وحدت اسلامی زمینه سازی نمود. بهتر است این دست از آثار به زبان های مختلف ترجمه شوند و در اختیار مسلمانان قرار گیرند.
4 - صدور فتواهای همگرایی
بی تردید صدور فتوای مجتهدان فرقه های اسلامی نقش بنیادی در وحدت اسلامی دارد، همان گونه که نقش اساسی در اختلافات مسلمانان دارد. اگر مجتهدان فتاوایی مانند جواز شرکت نمودن مسلمانان در مراسم عبادی همدیگر را صادر نمایند، زمینه های همسویی مسلمانان را فراهم می کند. بعضی از مجتهدان و عالمان اهل سنت و تشیع در این خصوص پیشگام بوده اند.
شیخ محمود شلتوت، رئیس دانشگاه الأزهر مصر در زمان جمال عبدالناصر یکی از کسانی است که در فتوای معروف خود، مذهب جعفری و فقه شیعه را به عنوان یک مذهب رسمی و فقهی تأیید کرد. فتوای معروف او در زمان خود در نزدیکی اهل سنت به شیعه تأثیر به سزایی داشت.
5 - آشنایی با معارف اسلامی
یکی از راهکارهای وحدت اسلامی، آشنایی مسلمانان با آموزه های دینی است. در آیات متعدد مسلمانان به همگرایی دعوت شده اند. در برخی از آیات همه مسلمانان برادران دینی خوانده شده و مرزهای جغرافیایی و ملی نادیده گرفته شده است:«انما المؤمنون اخوة…».
«واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرّقوا…»(آل عمران (3)/ 103)
در روایات اسلامی نیز همه مسلمانان به همبستگی و اتحاد اسلامی سفارش شده است.
4. اما اساسیترین پرسش انسان درباره دین این است که: ** دین چه فایده و چه لزومی دارد؟ چرا باید دیندار بود؟
هر پدیده ای، برای کاری ساخته شده و به سوی نقطه ای در حرکت است که اگر برای کار مناسبش به کار گرفته شود و یا به نقطه مطلوبش برسد، مسیر خردمندانه را طی کرده است؛ به طور مثال، قلم برای نوشتن است و استفاده از آن به عنوان پیچ گوشتی، نامناسب است. گوشت و میوه، برای خوردن و انرژی پیدا کردن انسان است و راکد ماندن و عدم استفاده از آنها، منجر به فساد آنها می شود. آب رودخانه ها نیز باید جریان یابد و به استفاده صحیح برسد و به حرکت خود ادامه دهد تا به دریا برسد و در غیر این صورت، راکد و بدبو می شود. از این رو، اگر آب ایستا و بدون حرکت بود، برای هر خردمندی علامت سوءال خواهد بود؛ اما اگر آب در حرکت بود تا به دریا برسد، هر خردمندی به زیبایی و هدف مندی این حرکت، گواهی می دهد. داستان انسان و مسیر کمال او تا رسیدن به صفات بی نهایت خداوند، از این قرار است. در این حرکت، هدف مندی و پویایی، آشکار است و زیبایی و نشاط، نمایان است؛ همچنان که رسیدن به دریا، آخر خط نیست؛ بلکه ابتدا نجات از نابودی است و پیوستن به منبعی است که بی پایان است و دارای زیبایی های فراوان است.
گرایش انسان به دین امری ذاتی، عمیق و ریشهدار است. دین نه تنها تأمین کننده بسیاری از نیازهای انسان، بلکه خود نیازی بنیادین و نهفته در ژرفای وجود آدمی است.
در نگاه «تولستوی» نیز «ایمان آن چیزی است که انسان با آن زندگی میکند.» استاد مطهری در توضیح این سخن میگوید: «یعنی ایمان مهمترین سرمایه زندگی است». به نظر وی مردم به برخی از سرمایههای زندگی مانند سلامت، امنیت، ثروت و رفاه و… توجه دارند، اما به یک سرمایه بزرگ که نامش ایمان است توجه ندارند؛ چرا که آنان اصولاً محسوسات و مادیات را بیش از معقولات و معنویات میشناسند. در نظر «ویل دورانت» نیز دین روح زندگی است، او میگوید: «زندگی بدون، دین ملالانگیز و پست است، مانند جسدی است بیروح».
قریب به این مضمون را در سخن «ویلیام جیمز» میتوان یافت. او مدعی است: «ایمان یکی از قوایی است که بشر به مدد آن زندگی میکند، فقدان کامل آن در حکم سقوط بشر است».
از آنچه گذشت روشن میشود که نیاز انسان به دین امری جاودان و زوالناپذیر است. لازمه ذاتی بودن دینورزی این است که دین همچون دیگر غرایز و نیازهای ذاتی انسان همپای حیات بشر بیاید و آینده بشریت را همچون گذشته در نوردد. لاجرم گسست بین انسان و دین را هرگز نمیتوان و نباید انتظار داشت.
«ارنست رنـان» در پایندگی و ژرفـایی تأثیر دین در نهاد انسان میگوید: «ممکن است روزی هر چـه را دوست میدارم نابود و از هم پاشیده شود و هر چه را که نزد من لذت بخشتر و بهترین نعمتهای حیات است از میان برود، و نیز ممکن است آزادی به کار بردن عقل و دانش و هنر بیهوده گردد، ولی محال است که علاقه به دین متلاشی یا محـو شود، بلکه همـواره و همیشه باقـی خواهد ماند و در کشـور وجـود من شاهدی صادق و گواهی ناطق بر بطلان مادیت خواهد بود».
همه آنچه گفته آمد را در یک آیه زیبای قرآن میتوان یافت که رمز دینگرایی انسان را چنین ترسیم کرده است:
«فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَه اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا؛» (روم (30)/ 30)
پیوسته رو به سوی دین پاک خداوند داشته باش که انسانها را بر آن سرشته است و آفرینش الهی دگرگون نخواهد شد».
فرم در حال بارگذاری ...