قلم شخصی
هر آنچه در این وبلاگ قرار میگیرد، اساسا قلم شخصی است و برداشتهای شخص بنده از بیانات معظم له. جهت دیدن یا شنیدن بیانات اصلی مقام معظم رهبری لازم است به سایت مربوط به معظمله رجوع شود.
مقام معظم رهبری سال 1353 شمسی، زمانی که هنوز ماموران ساواک به شدت ایشان را تحت کنترل داشته و انقلابیون را دستگیر میکردند، سخنرانیهایی که ماه مبارک رمضان در مسجد امام حسن مجتبی (ع) داشتهاند را اینگونه ادامه میدهند، ایشان پس از شرح ایمان و بیان نیازمندیهای رسیدن به آن، مساله توحید را آغاز میکنند.
نکته قابل توجه اینکه: ایشان در حین بیان مبانی کلی اندیشه اسلامی، درس دینداری را عملا به مخاطب میآموزند و در چندین جا بین سخنان خود تاکید بر تفکر، مطالعه، تحقیق، مباحثه و آزادی در پذیرش دارند. این دغدغه رهبری نسبت به تفکر عمیق و توجه بیشتر حاکی از ایمان عملی و تلاش برای کاربردی شدن مطالب حتی بهصورت ناخودآگاه یا غیرمستقیم به مخاطب است و این مسائل نه تنها نشانه حق بودن کلام ایشان است بلکه گویا نیرویی فراتر و الهی برای اثربخشتر بودن بیانات و مطالبات ایشان وارد عرصه شدهاند.
و اما توحید نیز دارای سه خصوصیت مطرح میشود:
آگاهانه، زاینده، متعهدانه.
و آن را در دو ساحت جهان بینی و ایدئولوژی مورد بررسی قرار میدهند.
در جهانبینی تمرکز بر خالقیت خدا و در ایدئولوژی بر ربوبیت، پرورش و مدیریت خدای متعال است.
تاکید بر این است که نباید بر خلاف حق و حقیقت عمل کرد، تعبیر سر روی پای دیگران گذاشتن یا پا روی سر دیگران گذاشتن نمادی از ظلم پذیری و ظلم کردن است که هر دو به صراحت نفی شدهاند.
توحید الهی، توجه به یکتایی از هر جهت، پاسداری، نگهبانی، والایی و عظمت، تدبیر، آگاهی دائمی و حتی رخصتدهندهگی در عین قدرت، همه اثباتگر الوهیت او و عبادت بندگان است.
آنان که بهدنبال خدای جسمی و آزمایشگاهی هستند در واقع ناکام از درک فکری و روحی خدای متعال هستند وگرنه با دلیل و برهان قدرت بر نفی خدا را ندارند.
پیامبران بیرونی با برهان روشن، دلایل منطقی و معجزات الهی، انسان را به بودن خدای عادل، حکیم، علیم و… اگاه ساختهاند.
پیامبر درون (عقل مطلق) نیز به وجود خدایی بی علت معترف است.
حال اگر دین را با تحلیل، نگاه و تفکر عمیق مورد توجه قرار دهیم، ناظر است به زندگی جمعی و به اجتماع نگاه ویژه داشته است. قانون عادلانه خدا با هرگونه فساد، تبعیض و ظلم مخالف و به دنبال تربیت شایسته؛ اخلاقی و انسانی است تا این انسان ضعیف، مفسد و جنایتکار را به حدی از بلوغ برساند که به درجه خلیفهالهی نائل گردد.
اسلام این مسیر را هموار کرده و هر انچه نیاز بشر است را در قالب قرآن و سنت به انسان آموخته و ایشان را به صورت جمعی به تکامل و تعالی فرا خوانده و از انجام کارهای بیهودهی خسرانزا، نهی نموده است.
وقت و زمان ارزشمند است نباید برای اثبات سخنی که هیچ منفعت و سودی ندارد، ان را هدر داد.
حال در مورد توحید فردی غیر مسئول و غیر متعهد برایش مهم نیست خدا هست یا خیر، در وضع زندگی او تاثیری ندارد. اما برای انسان متعهد و مسئول مهم است، زیرا در زندگی، منش، فکر، رفتار و عملکرد او تاثیر دارد.
تبعیض، بیعدالتی، ظلم، زور و هر موضوع پلیدی از او و اطرافش دور میشود و پاکی، صداقت و حقطلبی جایگزین میشود و دیگر به دنبال منافع مادی و شخصی خود نمیرود.
نکته بسیار مهم و حائز اهمیت اینکه:
اسلام بینشی عملزا، زندگیساز و عقیدهای تعهدآور است و انسان با داشتن نیروی خرد و اراده، مکلف است جهت را شناخته، بداند سیطرهی تکوینی خدا مستلزم اقتدار و اختیار تام خدا در قانونگذاری و تشریع است. لذا به سمت هدف گام برداشته بندگی و عبودیت مخلوقات و زمامداری و مدیریت خدا برایش روشن گردد.
قلم شخصی
هر آنچه در این وبلاگ قرار میگیرد، اساسا قلم شخصی است و برداشتهای شخص بنده از بیانات معظم له. جهت دیدن یا شنیدن بیانات اصلی مقام معظم رهبری لازم است به سایت مربوط به معظمله رجوع شود.
و اما برای بهرهمند شدن از سعادت همهجانبه و کامل، انسان نیازمند:
هدایت، نور، اطمینان و امنیت، مغفرت و رحمت، تکیهگاه، نصرت و مدد خدا، بهتری و رجحان نسبت به جبهه مخالفان، پیروزی بر دشمنان در راه رسیدن به هدف، رستن و جدا شدن از فشارها، سختیها و حصارها و رسیدن به عاقبتی نیکو (فوز و فلاح)، بهرهمند شدن از ذخیرههایی که برای انسانها فراهم گردیده و بسیاری امور دیگر، تا اینکه با سپری کردن همه مسیر و انجام صحیح رسالت خویش به بهشت و رضوان الهی دست یابد.
پس باید بداند ایمان تعهدآور است و این نوع ایمان او را به سوی هدف رهنمون میکند. ایمان هرچقدر هم کمنور باشد باید به جلوحرکت کرد، نمیتوان به بهانه کمی نور از حرکت بازایستاد..
مانند شخصی که چراغ قوه به دست دارد، باید با همین نور کم به جلو رفت … هر چه جلوتر روی، مسیر بیشتری طی کردهای..
اگر بگویی نور کم است، مگر مرا چقدر چیش میبرد، عمرت را هدر خواهی داد… زندگیت را فانی خواهی کرد…
انسان وقتی به جلو حرکت میکند به تدریج بقیه مسیر برای او روشن میشود.
نه تنها خود حرکت کنیم، دیگران را نیز به حرکت ترغیب نمائیم…
کفار حق را پوشاندند و زندگیشان سرشار از اضطراب، شک و تردید است. لذا از نور به سمت گمراهی بیشتر پیش رفتند.
من النور الی الظلمات….
اما انسان مومن با کمک ولایت (که به معنای پیوستگی است: پیوستگی مومن و ولی) از ظلمات به سوی نور بیشتر حرکت میکند.
من الظلمات الی النور… ( سوره بقره (2)، آیه 257)
مهمترین ویژگی مومن:
یکی از مهمترین ویژگیهای مومن رهایی از دغدغه و اضطراب است، بنا به آیات صریح قرآن مومن دارای قلبی آرام، روحی مطمئن و ایمانی راسخ است. اگر همه مردم هم به او هشدار دهند، او را از طاغوتیان و شریکان خدا بترسانند، ذرهای تردید در او ایجاد نمیشود. چرا که ایمانش اگاهانه است. اما غیر مومن مضطرب است و بدون برهان و مقلدانه، بیهدف به راه خویش ادامه میدهد. در این خطبه به مردم پیشنهاد شد به صورت جد با قرآن انس بگیرند.
چنانکه حضرت ابراهیم (ع) نیز در برابر امتحانات مختلف ( انداخته شدن در آتش، تنها گذاشتن همسر و فرزند، کشتن فرزند و ….) پایداری کردند.
تغییر قبله از بیتالمقدس به سمت کعبه در زمان پیامبر اکرم (ص)، نیز یکی از امتحانات الهی برای سنجیده شدن مومنان از غیرمومنان بوده است.
✍️ قلم شخصی
هر آنچه در این وبلاگ قرار میگیرد، اساسا قلم شخصی است و برداشتهای شخص بنده از بیانات معظم له. جهت دیدن یا شنیدن بیانات اصلی مقام معظم رهبری لازم است به سایت مربوط به معظمله رجوع شود.
ایمان صرفا یک امر قلبی نیست، بلکه در عمل باید نمود یابد.
و گرنه حتی شیطان و معاویه و امثالهم را هم میتوان مومن خواند!!!
چون قلبا حق را شناخته بودند، معرفت داشتند اما تنها در دل نگه داشتند، یا حتی اقرار نمودند اما در عمل نشان ندادند!!!
ما در چه دستهای هستیم؟!
قرآن صریحا ایمان اینگونه را نفی میکند.
ایمان باید با کوشش، جِدّ و جهد زاینده، همراه عمل و تعهدآور باشد.
تنبلی، راحت طلبی، سهلگرایی و بهدست آوردن بهشت یکجا جمع نمیشود!!.
خدا انسانها را برای انجام کارهایی برمیگزیند، اگر این بار امانت را برداشت، یک فرد زبده میشود، یک سطح بالاتر میرود.
اما اگر تنبلی کند و آن کار را انجام ندهد، از آنچه بود پائینتر میرود: یخرجونهم من النور الی الظلمات … (بقره، 2، آیه 257
چون به آنها که توان نداشتند گفته نشده بود. (مسئولیت داده نشده بود)
و او هم که میتوانست، انجام نداد… (رسالتش را به نحو احسن انجام نداد یا به پایان نرساند.)
باید بدانیم: خدای متعال مولا و یاوری نیکو برای ماست چنانکه رسالت خود را به نحو صحیح انجام دهیم و در هر موقعیت عملکرد درست و بهجا داشته باشیم، مورد قبول واقع میشود….
گاهی باید ایستاد و گاهی باید مهاجرت کرد….
و مهاجرت یعنی: دست شستن از همه چیز به خاطر هدف، پیوستن به جامعه اسلامی، تحمل رنجها، سختیها و چشمپوشی از بسیاری لذتها
همانطور که گفته شد: مقام معظم رهبری سال 1353 مصادف با ماه مبارک رمضان در مسجد امام حسن علیه السلام مشهد مقدس، طی 28 جلسه سعی میکنند طرحی کلی از اندیشه اسلامی را با توجه به آیات قرآن کریم، مطرح نمایند. ایشان در جلسهی اول اجتماعی بودن دین اسلام و مخالفت آن با رهبانیت را بهصورت صریح بیان نمودند، در دومین جلسه آیات 2، 3 و 4 سورهی مبارکه انفال را که خدای متعال به صورت علنی، انفال را به پیامبر نسبت میهد، مقام معظم رهبری به تشریح این آیات پرداخته و میفرمایند: علت اینکه انفال،- که به عنوان زمینها، دشتها، مراتع و سرمایههای عموم مسلمانان معرفی شده- متعلق به خدا و رسول دانسته شده است: پیشگیری، ایمنی و جلوگیری شارع مقدس است از سوءاستفادهها و بَلبَشو (ریخت و پاش)هایی که کاملا قابل پیشبینی است و اگر یک مدیر و مدبر در این مساله وارد نشود، این سرمایهها به سرعت از بین رفته، جز خسران، چیزی بهجا نمیگذارد. این مدیر و مدبر باید فردی قدرتمند و الهی باشد، تا به دور از هرگونه عافیت طلبی و دنیاطلبی حافظ این سرمایهها باشد و هم با ایمان مستحکمش، مانع هرگونه سوءاستفاده و تسلط سوءیی شود.
شارع مقدس گویا در پی تبیین این مساله در آیات 2 و 3 این سوره از مومنان سه ویژگی را طلب نموده است:
1. تقوا پیشگی: نجات غریق (مبارزه با طاغوت درون و بیرون)،
2. اصلاح کردن بین خود ( نباید برای جنگ و جدل بهدنبال بهانهها کوچک حرکت کرد و مدام در حال دعوا و نزاع با هم بود…
3. اطاعت از خدا و رسولش.
ایمان گِرَوِشی نیست که به قلب خلاصه شود، بلکه باید در عمل نمایان شود، بنابراین باید طبق فرمان خدا و رسولش حرکت کرد. پس از بیان شرایط ایمان، 5 خصلت برای مومن حقیقی نام میبرد: 1. هنگام یاد خدا بیمی ناشی از معرفت در دلهایشان ایجاد میشود. بیمی که ائمه معصومین و از جمله امیرالمومنین (ع) در دل داشتند از این جنس ترس بود. 2. وقتی آیات قرآن برای ایشان خوانده شود، یا بخوانند، بر ایمانشان افزوده میگردد. چرا که قرآن آنطور که برخی گمان میکنند کتاب رمز نیست! بلکه کتابی است برای فهمیده شدن و افزون شدن ایمان. 3. توکل و اتکاء حقیقی به خدا دارند یعنی هر گاه در بن بست قرار میگیرند همچنان امیدوارند و به تکلیفشان عمل میکنند، نباید فکر کرد توکل به معنای دست روی دست گذاشتن است!!. بلکه دو بال نیرومند برای پرواز در تلاشهای زندگی: صبر و توکل است.
4. کسانی که نماز بهپا میدارند، یعنی نماز را همه جانبه، بهصورت تمام با خشوع و خضوع بهجا میآورند. چنین افرادی همه مشکلات برایشان آسان میشود، لذا جامعه را نمازخوان میکنند. باید به مردم فکر کرد و غممان غم مردم باشد. در راه عبودیت مطلق حق، ریشه کن کردن فساد و ایجاد وحدت اجتماعی تلاش میکنند. اینکه گلیم خود را از آب بکشم نشانه ایمان نیست. 5. انفاق میکنند و خلاءهای جامعه را پر میکنند. خرج بیهوده نمیکنند. خدای متعال به این افراد روزی کریمانه، شرافتمندانه، بیذلت، بیعسرت عنایت میفرماید.
صلح، آزادی، رفاه، راحتی، برادری، صمیمیت و … مجموعا در جامعه تحقق مییابد.
قسمت اول
مقام معظم رهبری در سال 1353 (یعنی زمانی که حدود 35 سال داشتند…. ) مصادف با دوم ماه مبارک رمضان 1394 ه. سلسله مباحثی را آغاز میکنند، که نگرش اشتباه به اسلام را گوشزد نموده و در سیری معرفتی، ارزشی و کنشی، نگاه صحیح به اسلام را یادآور میشوند. ایشان ابتدا مباحث معرفتی و مقوله ایمان را مورد ارزیابی قرار میدهند. اولین توجه ایشان به اسلام این است که اسلام دینی اجتماعی است و به جمع توجه دارد، از رهبانیت بری است و چنانچه به احکام اسلام دقت شود، توجه به افراد و نه فرد! و توجه به جمع در همه قوانین مشاهده میشود. در اولین جلسه آیه 27 سوره حدید مورد تبئین قرار میگیرد.
ضمن بیان اینکه مسلمان بودن به معنای مسئول بودن است، داشتن تقوا و مبارزه با طاغوت اعم از طاغوت درون و بیرون را از وظابف مسلمانان معرفی میکنند.
ایشان در توضیح این مساله که چرا اطاعت از خدا و اطاعت از رسول در کنار یکدیگر قرار گرفته، میفرمایند:
اگر آیه اینگونه نازل نمیشد، هر کسی ادعا میکرد در حال اطاعت از خداست. لذا پیامبر را بهعنوان الگویی که حق را بهانسانها معرفی میکند، در آیه ذکر نموده تا راه بر سوءاستفادهگران بسته شود.
سپس اطاعت از ایشان را سببی برای جاری شدن رحمت الهی مطرح میکنند.
لذا برای جاری شدن رحمت الهی باید سر و جان را تسلیم خالق و رب نمود تا در میدان مسابقه به پیروزی رسید. اسلام انسان را به سرعت گرفتن برای رسیدن به سعادت ترغیب میکند و اجتناب از خمودگی و ایستایی را توصیه میکند.
هرگاه شخص مرتکب خطا شد، بهدنبال جبران باشد و با سرعت بیشتری برای برطرف کردن خلاء گام بردارد.
سپس میفرمایند:
هرچند که رفتن به بهشت ما را قانع نمیکند اما رفتن به بهشت شرایطی دارد که یکی از آنها تقوا پیشهکردن است.
تقوا پیشگان کسانی هستند که
1. انفاق میکنند: آنان که خلاءها و نیازها را شناسایی میکنند و با جان، مال، استعدادها و … خلئی در جامعه را پر میکنند.
2. خشم خود را در برابر دوست! نه دشمن! فرو میبرند، وقتی خشم فرو نشست با عقل و درک آنچه شایسته است را انجام دهند.
3. عفو کنندگان از خطاهای مردم: خطاهایی که از روی اشتباه است، نه آن گناهانی که از روی تعمد و عناد صورت میگیرد.
4. آنان که اگر مرتکب گناه شوند، به نفس خود ظلم روا میدارند، فورا یاد خدا میافتند، طلب غفران و مغفرت میکنند.
خدا میفرماید: تلاش و حرکت از تو، برکت از من.